رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب...
آب در حوض نبود
ماهیان می گفتند:
هیچ تقصیر درختان نیست
ظهر دم کرده تابستان بود
پسر روشن آب، لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد
تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب...
آب در حوض نبود
ماهیان می گفتند:
هیچ تقصیر درختان نیست
ظهر دم کرده تابستان بود
پسر روشن آب، لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد
مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
LastPosts
غم (1395/02/17 )
دلم میخواد... (1395/02/17 )
رویا (1394/12/07 )
دخترنیستی... (1394/12/07 )
دخترنیستی... (1394/12/07 )
دخترنیستی... (1394/12/07 )
كاشكي.... (1394/10/30 )
غمگین دیدارم ... (1394/10/30 )
تنهایی ... (1394/10/30 )